ناروتو پسری بود که در بچگی هیولایی رو در بدن خود حمل میکرد که توسط هوکاگه ی چهارم در شکم اون مهر و موم شده بود
او از بچگی توسط مردم دهکده اش طرد شده بود
و همین باعث شده بود که از بچگی تنهایی زندگی کنه و حسرت محبت رو داشته باشه
تنها کسی که به او میرسید هوکاگه ی سوم بود
ناروتو برای اینکه به همه ثابت کنه وجود خارجی داره
دست به شیطنت هایی میزد و سعی میکرد توجه هرکسی رو به خودش جلب کنه
او ارزو داشت هوکاگه بشه تا کل مردم دهکده اش بهش احترام بزارن
و بخاطر کارهایی که از بچگی باهاش کردن پشیمون بشه
سخت تلاش میکرد تا ی روزی بتونه قوی ترین نینجای دهکده اش بشه
او به کمک ایروکا سنسی توانست خودشو پیدا کنه
و دست از شیطنت هاش برداره
بعد اون دوستان خوبی پیدا کرد و همین باعث شد که پشتکارش بیشتر از همیشه بشه
ناروتو عاشق رامن بود و تیکه کلامش هم " من هیچوقت از حرفم برنمیگردم ، این راه نینجاییه منه " بود
او با گذشت زمان هم تیمی های جدیدی پیدا کرد و با آن ها به ماموریت های متفاوتی میرفت
رقیب اون ساسکه بود و همیشه دوست داشت ازش پیشی بگیره
اما طی ی سری جریان ساسکه از دهکده میره
و همین باعث میشه ناروتو همه ی تلاششو برای برگردوندن بهترین دوستش بکنه
او سختی های زیادی رو به دوش میکشید تنها
که همیت چیز ها اونو قوی تر میکردن و قدرتی بهش میدادن تا بتونه بهترین دوستش رو به دهکده برگردونه